ورود / ثبت نام

3 توصیه کتابخوانی برای گذران اوقات فراغت

  • دوشنبه 18 فروردین 1399 | 09:15
  • 3 توصیه کتابخوانی برای گذران اوقات فراغت
    2.61 از 5 بوسیله 9 رای
    |
زمان مورد نیاز برای مطالعه : 3 دقیقه
3 توصیه کتابخوانی برای گذران اوقات فراغت
کتاب خواندن از جمله روش‌های مفیدی است که می‌توان به وسیله آن هم اوقات فراغت را گذراند و هم اینکه فرصتی یافت تا آنچه نمی‌دانید را با کتابخوانی یاد بگیرید و کسب تجربه کنید. برای هم بسیاری توصیه‌شان بر این است تا هر فرصتی یافت می‌شود کتاب در دست گرفت و آن را ورق زد. کتاب خواندن کمک می‌کند هم فکرها باز شود، هم بهتر تفکر کرد، هم دایره لغات را در زمان صحبت کردن و نوشتن باز می‌کند، هم زمان تحلیل و بررسی می‌توان به نتایج بهتر، منطقی‌تر و اصولی‌تر دست یافت و هم دیگران و اطرافیان روی کسی که کتاب بیشتری می‌خواند و اطلاعات بالاتری دارد به شکل بهتری حساب باز می‌کنند. به همین منظور هم در ادامه سه توصیه از سه بزرگی که در عرصه کتابخوانی فعالیت گسترده‌ای داشته‌اند می‌آوریم تا شاید این صحبت‌ها بتواند آویزه گوش کسانی شود که هنوز نمی‌خواهند خواندن کتاب را جزو کارهای روزمره خود بگنجانند.

بزرگترها نوجوان‌ها را کشف کنند

توصیه من بیشتر از اینکه به نوجوان‌ها باشد به پدر و مادرها، معلم‌ها و آموزش و پرورش است. چون آنها هستند که بیشتر از همه باید به نوجوان‌ها و خواسته‌های آنها توجه کنند و به دنبال کشف استعداد نوجوان باشند. علاوه بر این خوشبخاته فعالیت کارگاه‌های ادبی که در تهران و شهرستان‌ها دایر هستند موقعیت مناسبی را برای علاقمندان فراهم کرده تا درآنجا آثارهای مختلف بررسی شود و دراینجا است که مخاطب می‌تواند با آثار هنرمندان بزرگ نیز آشنایی پیدا کند و با کتاب‌ها و نوع نویسندگی آنها نیز آشنا و با کتاب و کتابخوانی عجین شوند.

 همچنین با خواندن و مطالعه کردن آثار کلاسیک فارسی هرچه بیشتر می‌توانند با ادبیات فارسی و نوع قلم و قدرت بیان هنرمندان و نویسندگان داخلی آشنایی پیدا کنند. اولین کتابی که من خواندم «ماهی سیاه کوچولو» اثر صمد بهرنگی بود و بعد از آن قصه‌های مذهبی محمود کریمی. چون در آن سال‌هایی که ما به مدرسه می‌رفتیم مراکز نشرکتاب، کتاب‌های مذهبی را به صورت رایگان به مدرسه‌ها می‌فرستاد و ما هم به این کتاب‌ها دسترسی پیدا می‌کردیم و می‌خواندیم.

عبدالجبار کاکایی، شاعر و منتقد ادبی

من هم می‌توانم

پیش و بیش از هرچیز مقدمه خوب نوشتن، خوب خواندن است. چطور می‌تواند کسی نویسنده باشد؛ اما آثار بزرگ نویسنده‌های جهان را مطالعه نکرده باشد. وقتی نوجوان یا بزرگتری به مطالعه آثار بزرگان ادب و هنر می‌پردازد و حس شگرف در درونش ایجاد می‌شود. اول اینکه جادو زده شگفتی‌های اثر می‌شود که خالق آن خلقش کرده و دیگر اینکه احساس می‌کند شاید من هم بتوانم چیزی بنویسم. هر چه بیشتر کتاب خوانده باشد بیشتر به این حس نزدیک می‌شود که «من هم می‌توانم» البته رفتن به کلاس‌های نویسندگی تاثیر مثبت خودش را دارد؛ اما اینگونه کلاس‌ها هرگز به خلاقیت ختم نمی‌شود. خلاقیت فقط در سایه خوب خواندن و خوب دیدن پدید می‌آید. من شخصا از 12 سالگی شعر گفته‌ام و از 16 سالگی قصه نوشته‌ام.

به یاد دارم که 12 یا 13 ساله بودم که اولین کتاب موجود در خانه را که دیوان حافظ بود خواندم و نوشتنم را بیشتر در انشاهایی که سر کلاس می‌خواندم پرورش دادم تا اینکه وارد مطبوعات محلی شدم و در آنجا نوشتن و نوشتن را ادامه دادم. در زمان ما امکانات کم بود و هر کتابی که به دست ما می‌رسید می‌خواندیم؛ اما در حال حاضر همه می‌توانند به دنبال کتاب مورد علاقه خود بروند و آن را مطالعه کنند. برای همین برای علاقه به خواندن توصیه من خواندن کتاب‌های موردعلاقه هرفرد است.

مصطفی رحماندوست، شاعر، نویسنده و مترجم

خیرین کتابخانه هم بسازنند

باید مطالعه کرد. مثلا می‌توان با خواندن روزنامه‌ها و مجلات شروع کرد. متاسفانه به خاطر اینکه خواننده روزنامه و مجله در کشور کم است تیراژ هم پایین است و در مقایسه با تیراژ روزنامه و مجله در کشورهای توسعه یافته در وضعیت خوبی به سر نمی‌بریم. روزنامه خواندن کمک می‌کند شما از دنیای اطراف خود هم اطلاع داشته باشید. خواندن کتاب هم بسیار مفید است و متاسفانه از نظر تیراژ کتاب هم وضعیت خوبی نداریم. چون مردم خواندن کتاب و مطالعه را در برنامه‌های روزانه خود قرار نمی‌دهند و و در اولویت‌بندی‌هایشان گزینه آخر است.

 ایران خیرین زیادی دارد که در کمک کردن کم نمی‌گذارند. اما بیشتر کمک‌ها صرف ساختن مدرسه و مسجد می‌شود در صورتی که ساختن کتابخانه هم به همان میزان شاید هم بیشتر می‌تواند مفید و ارزشمند باشد و خیلی از کسانی که توان خریدن کتاب ندارند را برای کتاب خواندن تشویق کنند. یکی از مزیت‌های کتاب و روزنامه خواندن بالا رفتن اطلاعات و کم شدن بزهکاری، تبهکاری، فحشا و اعتیاد است. اگر کمی به آمار تبهکاری و اعتیاد دقت کرده باشید اکثر این افراد سواد کافی ندارند و حتی بعضی از آنها حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارند. در گذشته کتاب‌ها با قطع جیبی زیاد منتشر می‌شد. کتاب‌هایی از بهترین آثار ادبی با قیمت کم؛ اما امروزه کمتر از این قطع برای چاپ کتاب استفاده می‌شود.

ما در گذشته زمانی که در سن نوجوانی به سر می‌بردیم این کتاب‌ها را اجاره می‌کردیم یا از پول تو جیبی‌هایی که می‌گرفتیم پس‌انداز می‌کردیم و کتاب می‌خریدیم. در گذشته سرگرمی‌های امروزی نبود برای همین کسانی که علاقه به کسب علم داشتند به سراغ کتاب‌های مختلف می‌رفتند. بهتر است در این سال‌ها نیز به جای پر کردن زمان با بازی‌های پوچ و بی‌معنی که جز وقت گذرانی ارزش دیگری ندارد به سراغ مطالعه و کتابخوانی رفت که با فرهنگسازی در خانواده‌ها می‌توان حرکت‌های موفق انجام داد.

خسرو معتضد، نویسنده و تاریخدان
  • 1 |

نظر خود را با ما و بقیه در میان بگذارید



*تی اف شاپ*