جامعه سالمند فردا را جدی بگیرید
- دوشنبه 18 فروردین 1399 | 09:14
-
جامعه سالمند فردا را جدی بگیرید5 از 5 بوسیله 1 رای
حتما بارها و بارها با این جمله روبرو شدهاید که گفته میشود دنیا به سمت سالمندی در حرکت است. اتفاقی که چند سالیست از آن به عنوان بحران سالمندی نیز یاد میشود. بحرانی که دیر یا زود کشورهای گوناگون را دربرمیگیرد و برای همین از سوی دولت کشورهای مختلف، روشهایی مورد بررسی قرار میگیرد تا از این طریق بتواند مقابل بحرانی شدن سالمندی کشورشان را بگیرند. از یک سو زاد و ولد اندک و از سوی دیگر افزایش سن جوانان به سمت میانسالی و سالمندی موجب شده تا طرحهای تشویقی گوناگونی به این منظور طراحی شود. با این حال نمیتوان جامعه سالمندی که در پیش روست را نادیده گرفت و باید علاوه بر آنکه به دنبال راهکارهایی برای از بین بردن بحران سالمندی بود باید راهکارهایی هم به وجود آورد تا بتوان از جامعه سالمندی به بهترین شکل بهره برد تا به نوعی از آنها به عنوان سربار جامعه یاد نشود.
همانطور که میدانید ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و قشر عظیمی از جامعه که در ایران به دهه 50 و 60 معروف هستند دیگر در حال حرکت به سمت سرآشیبی سالمند شدن به سر میبرند. همانطور که آنها با بحران جنگ، پس از جنگ، تحصیل، دانشگاه، اشتغال، ازدواج و... مواجهاند دیر یا زود شاهد جامعهای خواهیم بود که در آن سالمندان به دلیل تحصیلات، شغل و سبک و سیاق زندگیشان با سالمندان امروزی نیز متفاوتاند و دغدغههایش هم فرق میکند.
شاید نباید این موج سالمندی که در دهههای آینده با آن مواجه هستیم را مانند سونامی تلقی کنیم. البته به شرط آنکه نگاه درستی به این قشر از جامعه شود. در این صورت است که شاید آنقدرها جای نگرانی برای این قشر از جامعه وجود نداشته باشد.
نگذارید سالمند احساس یاس و ناامیدی کند
به همین منظور روانشناسان و جامعهشناسان بسیاری به بررسی نظریههای گوناگون پرداختهاند و تلاش کردهاند تا از این طریق بتوانند به نظریهای برسند که به وسیله آن بتوان جامعهای سالمند داشت که ناامید از گذشته و آیندهای که در پیش دارند نباشد.
به باور بسیاری از کارشناسان این حوزه شاید کمی عجیب به نظر برسد؛ اما سالمندی هم میتواند دورهای از رشد و تحول به حساب آید. به طوری که اریک اریکسون، نظریهپرداز مشهور روانشناسی؛ رشدِ اجتماعی مراحلی را برای رشد و تحول روانشناختیِ انسان مطرح کرده است که مطابق با دورههای مختلف سن تقویمی است و برای هر مرحله یک تعارض را عنوان کرده که باید حل شود.
در این نظریه آخرین مرحله که همزمان با دوران سالمندی است با تعارض« انسجامِ من» در برابر یاس و ناامیدی مشخص میشود. یعنی اگر سالمند با مرور زندگیِ گذشتۀ خود، احساس کند در بیشترِ تصمیمهایی که گرفته درست عمل کرده احساس «انسجامِ من» خواهد کرد که پیامد آن سلامت روانشناختی است و برعکس اگر به این نتیجه برسد که انتخابهای اشتباه زیادی داشته و از بیشتر فرصتهایی که در اختیار او بوده به درستی استفاده نکرده احساس یاس و ناامیدی میکند.
دوره سالمندی را باید جدی گرفت. در این دوران سالمندی که شاید در آینده یکی از ما باشیم به توجه بیشتری نیاز دارد. نباید او را فردی منفعل و اضافه در جامعه دانست. چون از آنجایی که فرد در دورۀ سالمندی فرصت زیادی برای جبران گذشته ندارد این احساس ناامیدی میتواند بسیار ناگوار باشد. یکی دیگر از دغدغههای سالمندان دربارۀ رخدادی است که در مقابل خود میبینند؛ آنها میدانند که حالا بیشتر از هر زمان دیگری به مرگ نزدیک هستند. بنابراین مرگ و چگونه مردن از مسائلی است که در این دوران برای فرد برجسته میشود. دورۀ سالمندی با احتمال بیشتری با بیماریهای تهدیدکنندۀ حیات همراه است. برخی از سالمندان به واسطۀ مواجهه با چنین شرایطی، دچار تحولات جدی در سبک زندگی میشوند. برای مثال، ممکن است بیشتر از گذشته به دین، مذهب و معنویت گرایش پیدا کنند.
مرگ، تنها مرگ جسمی نیست
از آنجایی که مرگ در یک لحظه اتفاق نمیافتد. بسیاری از روانشناسان تاکید دارند وقوع مرگ و فرآیند مردن، چند مرحله دارد. مرحله اول مرگ اجتماعی، دوم روانی و عاطفی و سوم مرگ جسمانی است. باید توجه داشت که وقتی مرحله اول یعنی مرگ اجتماعی در سالمند کلید میخورد مراحل بعدی را به طور خودکار به دنبال میآورد؛ اما متأسفانه، اغلب فقط مرحله مرگ جسمی است که مورد توجه قرار میگیرد!
وقتی فرد به لحاظ اجتماعی فعالیتهای خود را کنار میگذارد، بازنشسته شده و سر کار نمیرود، روابط اجتماعی خود را محدود و محدودتر میکند، به دلایل مختلف از جمله بیماریهای جسمانی خانهنشین میشود، یا بواسطۀ افسردگی، ناامیدی، بدبینی یا احساس خشم با دوستان و خویشاوندان خود قطع رابطه میکند، یا در اثر ابتلاء به بیماریهایی مثل آلزایمر توان برقراری ارتباط مداوم و موثر را با اطرافیان خود ندارد. در اینجاست که دیگر فرآیند مردن اجتماعی آغاز میشود و هنگامی که در بستر مرگ امکان حرفزدن یا حتی برقراری تماس چشمی را در خود نمیبیند، آنگاه است که مرگ اجتماعی رخ میدهدو
حتما با این موضوع مواجه شدهاید وقتی فرد سالمند وارد فرآیند مردن اجتماعی میشود این مسیر را با سرعت تا مرگ جسمانی و جانباختن پشت سر میگذارد. فردی که به لحاظ جسمانی در سلامت بوده ظرف مدت نسبتا کوتاهی با درد و رنج روانی و جسمانی از دنیا میرود...
راهحل نجات از سراشیبی مرگ
اما راهکار چیست؟ چطور میتوان یک سالمند را اینطور در سراشیبی اتواع مرگها که در نهایت به مرگ جسمی میرسد نجات داد؟ یک راه برای پیشگیری از وقوع چنین پیشامدی زنده و شاداب نگهداشتن زندگی اجتماعی سالمندان است. سالمندانی که در جامعه حضور دارند و فضایی برای انجام فعالیت مورد علاقه خود پیدا میکنند منشاء خیر و برکت دوجانبه برای خود و جامعه میشوند. سلامتی برای سالمند و انتقال تجارب ارزشمند از نسلی به نسل دیگر برای جامعۀ جوانتر؛ رهآورد این حُسن تدبیر خواهد بود.
در اینجاست که لازم است دولت به دنبال راهکارهایی باشد تا از این طریق بتواند سالمند را تشویق و ترغیب کند تا حضوری فعال در جامعه داشته باشد. جامعه باید به تخصص و توانمندیهای آنها اعتماد کند و به احساس عزّتنفس، کرامت، شان و منزلت آنها توجه ویژه داشته باشد.
چون در آیندهای نزدیک، جامعهای با تعداد سالمندان بیشتر خواهیم داشت. سالمندانی متفاوت از تصویر سالمندانی که در ذهنمان داریم. آنها تحصیلات و تخصصهای بالاتری دارند، نوع دیگری زندگی کردهاند و تعریف جدیدی از سالمندی دارند. دیر یا زود با سیلی از مراجعان مواجه خواهیم بود که در سنین سالمندی به سر میبرند و نیازمند خدماتیاند که متفاوت از آن چیزی است که تصورهای امروزی وجود دارد.
با افزایش دانش و تغییر نگرش امروز است که میتوان نگرش منفی به سالمندی را از بین برد. بنابراین باید برای آن روز از امروز آماده بود. کاری که در ابتدا وظیفه دولت است تا زیرساختهای لازم برای حضور این قشر سالمند را فراهم کند. پس از آن فرهنگسازی درک حضور این قشر سالمند در جامعه و پذیرش آن است که موجب خواهد شد این تعداد جمعیت جوان و میانسالی که در آینده وارد سالمندی میشوند را بتوان با قشر جوان آینده که شاید هنوز به دنیا نیامدهاند در کنار یکدیگر قرار داد و یک زندگی مسالمتآمیز بدون دغدغه و بحرانی به نام بحران سالمندی را سپری کرد. بحرانی که این قشر در طی سالیان زندگیشان به دلایل گوناگون با آن مواجهاند و حداقل باید تلاش کرد تا در سالمندی بحران دیگری گریبان آنها و البته جامعه در پیش رو را نگیرد.
- منبع :
- tfshops.com
نظر خود را با ما و بقیه در میان بگذارید