تشویق کارآفرینی، افزایش شغلهای جدید
- دوشنبه 18 فروردین 1399 | 09:14
-
تشویق کارآفرینی، افزایش شغلهای جدید5 از 5 بوسیله 1 رای

کارآفرینی یا کار نو ایجاد کردن به تنهایی یک رشته و حرفه محسوب میشود. کشوری مانند آمریکا سالانه هزار شغل جدید ایجاد میکند. در کشورهای غربی هم سالی 3 هزار شغل جدید ایجاد میشود؛ اما این آمار در کشور ما بسیار کم است. چون این مشاغل جدید در کشور ما شاید حداکثر به 50 شغل برسد. به عنوان مثال ایجاد شغلهایی مانند اسنپ و تپسی از جمله مواردی هستند که باعث ایجاد شغلهای تازهای شد.
در یکی دو سال اخیر با بالا رفتن میزان تورم، نوسانات نرخ ارزی و افزایش درصد رشد حقوق کارمندان و کارگران در سال جدید موجب شد تا بسیاری از کارفرمایان چارهای جز تعدیل نیرو نداشته باشند. در اینجاست که پیشبینیها به این سمت سوق پیدا کرده که آمار بیکاری روز به روز افزایش پیدا کند و جای نگرانی به وجود آورد که با چنین قشری تازه بیکار شدهای چه باید کرد؟
بسیاری از کارشناسان بر این باورند شاید تحریمها و شرایط دشوار سختیهایی را به بار آورد؛ اما همین شرایط تحریم، میتواند موقعیتی باشد که خلاقیتها را بروز داده و موجب شکوفایی و کشف آنها گردد. در این شرایط است که لازم به نظر میرسد بیشتر از گذشته به کارآفرینها، فکرهای تازه و افراد خلاق بها داده شود.
خودتان خلاق باشید
کارآفرینها افرادی هستند که برای نخستین بار در حرفهای پیشگام میشوند و به سمت آن شغل میروند. برای همین طبیعی است که اکثرشان موفق باشند. افرادی که خلاقیت و ابداع ندارند وقتی میبینند گروهی کار تازهای راهاندازی کردهاند آنها هم به سمت آن کار گرایش پیدا میکنند. این در حالیست که امکان دارد زمانی نفرات بعدی وارد این شغل شوند که بخش قابل ملاحظهای از جامعه اشباع از آن ایده شده باشند. در این شرایط است که احتمال سقوط و شکست در آن حرفه بالا میرود و ایجاد ناراحتی، افسردگی و اضطراب میکند.
باتوجه به همین موضوع باید بدانید روند استفاده از فرصتهای شغلی در همه دنیا وجود دارد؛ اما مهم این است که چطور و با چه راهکارهایی از این فرصتها به بهترین شکل استفاده شود. برهمین اساس است که در اکث کشورهای دنیا به ویژه کشورهای توسعه یافته دانشکدههای کارآفرینی وجود دارند تا افراد کارآفرین بتوانند استعدادهای خود را شکوفا کرده و شغلهای تازه ایجاد کنند. به عنوان یک مثال ساده در کشور خودمان، ما با یک جمعیت 8 میلیون نفری تحت عنوان سالمند روبرو هستیم که میشود در این زمینه میشود برایشان 10ها شغل تازه تعریف کرد. مثلا فروشگاهها، رستورانها، غذاهای مکمل، تاکسیها، مراکز مشاوره و پزشکی ویژه و... که همگی مخصوص سالمندان هستند را ایجاد کرد. با ایجاد این فضاها صدها شغل تازه نیز ایجاد میشود و بسیاری به سر کار میروند و بسیاری را صاحب شغل میکند. اگر کسی اولین فست فود سالمندی و... را تاسیس کند او نفر اول است؛ اما معلوم نیست نفر دهمی که فست فود میزند در این حوزه موفق خواهدبود یا خیر. کسی که نفر اول است آن جسارت، نبوغ خلاقیت و هوشی که در این زمینه لازم بوده را به کار برده تا آن شغل اول را تاسیس کند؛ اما چون نفر دهم از ایده، خلاقیت و راهکارهای نفر اول بهره میگیرد برای همین ممکن است آن قدرت رقابت، برند شدن و موفق شدن را نداشته باشد و شکست هم بخورد. در اینجاست که وجود چنین دانشکدههایی که به کشف استعدادهای کارآفرینی میپردازد در کشور بسیار احساس میشود.
نیاز کارآفرین به حمایت
از سوی دیگر شغل تازه باید مورد توجه سیستمهای حمایتی نیز قرار گیرد. چون این افراد سرمایه های اجتماعی هستند که باعث ایجاد اتفاقات نو میشوند. به همین دلیل باید از آنها حمایت صورت گیرد. اما میبینیم که در کشورمان از کسانی که باعث اتفاقات نو میشود هنوز هم باوجود شرایطی که وجود دارد حمایتی صورت نمیگیرد.
باید پذیرفت آن کسی که برای اولین بار ایده نو را خلق میکند بسیار پیشرو، خاص، متفکر و خلاق است و با پشتوانههایی که برایش فراهم میشود میتواند فعالیتهای بسیار خوبی هم داشته باشد. مثلا ایجاد تاکسی کودکان، تاکسی بیماران، تاکسی سالمندان، تاکسی معلولان و... ایدههایی خوبی هستند که هرکس اولین قدم را بردارد میتواند موفق هم باشد. این حق اولین نفر است که در کارش موفق باشد و برای او این شغلهای تازه؛ ایجاد خوشحالی و موفقیت کند؛ اما برای نفر دهم ممکن است با شکست همراه باشد. چون زمانی پا به این عرصه گذاشته که بیفایده بوده.
این موضوع تنها در ایران نیست بلکه برای همه دنیا هم صدق میکند. می شود عدهای صاحب نظر دور هم جمع شوند و با فکر کردن درباره مشاغل نو مثلا 200 شغل تازه را مطرح کنند که به ذهنشان میرسد و در نهایت100 ایده آنها راهکار اجرایی داشته باشند. این اتاق فکرها در تمام دنیا وجود دارد؛ اما در ایران نیست و از این دست حمایتها از کارآفرینها صورت نمیگیرد. از سوی دیگر میبینید که در ایران هیچ حق کپی رایتی هم وجود ندارد. در حالی که بودن آن بسیار هم خوب است. در این شرایط است که یک کارآفرین مورد حمایت و تشویق قرار میگیرد و میتواند از خلاقیتهای ذهنیاش به شکل بهتری استفاده کند.

فراتر از کپی برداری ایدههای خارجی گام بردارید
سادهترین فکر این است که از خلاقیتهای دیگران استفاده کرد و هیچ ابداعی هم در کار نباشد. در حال حاضر بسیاری از استارتاپهایی که در ایران فعالیت میکنند متاسفانه نهایت خلاقیتشان این است که از ایدههای خارجی برداشت یا کپیبرداری کرده، آن را به سبک ایرانی درآورند و به آن بگویند کارآفرینی و ایجاد یک خلاقیت تازه! در صورتی که به این کار به هیچ عنوان نمیتوان کار استارتاپی نامید. پس باید خلاق بود تا موفق شد. برای کسب و کارهای تازه نیاز به مشاوره در حوزه کار، آیندهنگری و موفقیت است که میتوان با برداشتن گامهای بسیار سریع و درست به موفقیت دست پیدا کرد.
شاید بهتر است در این زمان که به نظر شرایط از نظر اقتصادی آنقدر که باید در شرایط ثبات وجود ندارد در ایجاد خلاقیتهای تازه دست به کار شد تا بتوان با به وجود آوردن شغلی تازه، ایدهای نو، خلاقیتی بکر و... گامی موثر در بهبود روند اقتصادی کشور هرچند کوتاه و اندک برداشت. گامی که قطعا انگیرهای خواهد شد برای کسانی که فکر میکنند میتوانند با دست روی دست گذاشتن و انتظار بیهوه کشیدن کاری از پیش ببرند. بنابراین بهتر است از خودمان شروع کنیم و آنچه تصور میکنیم شدنی نیست را در دایره واقعیت قرار دهیم. شاید آنقدرها که فکر میکنیم تصورتمان غیرقابل باور و عملیاتی نباشد.
گردشگری و صنایعدستی فرصتی که هنوز دیده نشده است
از جمله موضوعاتی که هنوز مغفول مانده است و چندان به آن بها داده نمیشود بخش گردشگری و صنایعدستی کشور است. بخشی که کشور ما خوشبختانه در این زمینه بسیار غنی بوده اما متاسفانه حتی نسبت به کشورهای همسایهای که تاریخ و هنرشان به گرد پای تاریخ و هنر ایران نمیرسد برای جذب گردشگر در فقر به سر میبرد. به طوری که به عنوان مثال سالانه کشوری مانند ترکیه بیش از 20 میلیون گردشگر جذب میکند این در حالیست که ایران کمتر از 8 میلیون گردشگر ورودی به خود میبیند.
پتانسیل گردشگری و صنایعدستی ایران بسیار بالاتر از آن چیزی است که در حال حاضر وجود دارد و درآمدی که از جذب گردشگر و ارزآوری و صادرات صنایعدستی که صورت میگیرد میتواند چندین برابر درآمدی باشد که از طریق نفت و امثال آن به دست میآید. شاید چنین فرصتی، فرصت مناسبی باشد برای آنکه تواناییهای بالقوه گردشگری و صنایعدستی را به تواناییهای بالفعل تبدیل کرد. فقط کافیست کمی قوه خلاقیت و ابتکار را به کار انداخت به این دو حوزه فراتر از یک نگاه فانتزی داشت.
موضوع مغفول مانده گردشگری و صنایعدستی مثالی بود که سعی کردیم با کمک آن فکرتان را باز کنیم و متوجهتان کنیم که از این دست ایدههایی که همچنان ساکن باقی مانده بسیار زیاد وجود دارد. شاید شما هم با کمی فکر کردن ببینید که هنوز کشورمان ظرفیت و گنجایش فعالیتهای خلاقانه بیشتری را دارد که انتظار ابتکار و آغاز به کار شما را میکشد. بنابراین بهتر است از خودمان شروع کنیم.
- منبع :
- tfshops.com
نظر خود را با ما و بقیه در میان بگذارید