آیا نگهداری از سالمند وظیفه است؟
- دوشنبه 18 فروردین 1399 | 09:15
-
آیا نگهداری از سالمند وظیفه است؟3 از 5 بوسیله 3 رای
نگهداری از سالمند دغدغهایست که این روزها به دلیل مشغلههای کاری، بالا بودن مشکلات، معضلات مالی، کوچک بودن محیط زندگی و... موجب شده تا به یک معضل بدل شود. این در حالیست که انتظار میرود هر فرزندی از پدر و مادر خود که پا به سن میگذرانند نگهداری کنند. همانطور که پدر و مادرها زمانی که فرزندان توانایی نگهداری از خود را نداشتند از آنها مراقبت کردند.
بسیاری از کتابها، فیلمها و موضوعات بحثها و گفت و گوهای روانشناسی و جامعهشناسی که حول این موضوع میگردد چالشهایی را مطرح میکند که موجب میشود تا بسیاری این سوال برایشان مطرح شود باید چطور با سالمند یک خانواده برخورد کرد؟ آیا سپردن آنها به خانه سالمندان نهایت بیانصافی و بیمهری است یا اینکه خانه سالمندان میتواند محل زندگی خوبی باشد چون هم همسن و سالها در آن فضا قرار دارند و هم افراد متخصص در آنجا هستند که به موقع میتوانند مراقبتهای ویژه را انجام دهند. همانطور که پدر و مادرهای کارمند، فرزندان خود را به مهدکودک میسپردند تا در زمانی که نیستند از فرزند آنها به خوبی مراقبت به عمل آید؟
مجتبی دلیر، روانشناس در این زمینه معتقد است در حال حاضر سالمندان نسبت به گذشته خردمندتر هستند و اگر زندگی باکیفیتی داشته باشند میتوانند شخصا از خود مراقبت کنند. برای همین قبل از آنکه به سوالات قبل پاسخ داده شود باید تلاش شود تا کیفیت زندگیها تا قبل از سالمندی مناسب باشد تا در این شرایط «ای کاشهای» دوره کهولت کمتر شده و در نهایت به نگهداری از سالمند مانند یک معضل و دغدغه نگاه نشود.
باید به سالمندی مانند دوره خردمندی نگاه شود
میپرسند که در جامعه مدرن امروزی و با تمام دغدغهها و مشغلهها، رفتار درست با سالمندان باید چگونه باشد؟ با توجه به اینکه دیگر هیچ سالمندی در خانه پسر یا دخترش نگهداری نمیشود، چگونه باید برخورد کرد تا این مشکل بیمهری به سالمندان در خانوادهها و دنیای امروز حل شود؟ پاسخ این است که گاهی ما برای حل یک مسئله فقط به یک راهحل فکر میکنیم و به همین دلیل نمیتوانیم مسئله را حل کنیم. در جامعه امروزی که افراد برای خودشان هم وقت ندارند! چطور میتوان توقع داشت از والدین پیر خود هم مراقبت کنند؟!
چرا توقع داریم که با این همه مشغله و گرفتاری و دغدغه و مشکل و استرسهای مختلف و نداشتن وقت و هزار و یک مشکل دیگر فرزندان امروزی نه تنها از والدین خود مراقبت کنند بلکه به ایشان محبت هم کنند؟! چه کسی گفته همانطور که والدین، ما را در کودکی نگه داشتهاند ما هم میتوانیم این کار کنیم! حتما تصدیق میکنید مدیریت کردن یک خردسال خیلی راحتتر از یک کهنسال است!
آیا میتوان همین روش را با والدین و سالمندان و ریش سفیدها در پیش گرفت؟ آیا خرج خرید یک بازیچه با پرداخت پولهای هنفگت برای درمان یک سالمند بیمار برابری میکند؟! اگر یک زوج با یک بچه در یک آپارتمان نقلی بتوانند زندگی کنند واقعا هنر کردهاند... آیا به نظر شما دیگر جایی برای یک یا دو سالمند هم در آن به اصطلاح خانه باقی میماند؟
به اعتقاد مجتبی دلیر، روانشناس و مدرس دانشگاه امروزه برخی از مولفان معتقدند که زندگی پس از چهل سالگی آغاز میشود! از طرفی با افزایش خدمات بهداشتی و پزشکی و در نتیجه افزایش متوسط امید به زندگی در حال حاضر سن ورود به سالمندی هم افزایش یافته است. سالمندی دوره خردمندیست و افراد در جوامع مختلف برای سالمندان ارزش زیادی قائل بوده و به سالمندان احترام میگذارند. سالمندی همچنین دوره انتقال تجربیات یک عمر زندگی به نسلهای بعدی است. بنابراین در کشورهای پیشرفته افراد سالمند که به اصطلاح بازنشسته شدهاند در سازمانهای مردم نهاد و مراکز دیگر به طور نیمه وقت مشغول به ارائه خدمت هستند.تلاش برای کم کردن «ای کاشها»
دوره سالمندی دوره مرور عمر رفته نیز هست. در این سنین افراد به گذشته خود نگریسته و ارزیابی میکنند آیا خوب زندگی کردهاند یا نه. اگر فرد به طور کلی از تصمیمها و رفتارها و عملکرد خود در طول عمر رضایت داشته باشد میتواند حالت «انسجام من» را تجربه کند و دوران کهنسالی را هم با کیفیت خوبی بگذراند؛ اما اگر خلاف این باشد فرد دچار یاس و ناامیدی خواهد شد.
به عبارت دیگر اگر کسی در سنین سالمندی ورد زبانش «ای کاش، ای کاش» باشد روزگار بدی را سپری خواهد کرد و نیازمند مراجعه به روان شناس متخصص در امور سالمندان است. چرا که چنین فردی ممکن است به شدت افسرده باشد و اگر افکار خودکشی گرایانه داشته باشد خودکشی خطری جدی است که او را تهدید میکند. اما برخلاف پیشرفتههای بهداشتی و پزشکی که بر سالهای عمر افراد اضافه کرده است پیشروی پذیرش خدمات مشاوره و روانشناسی (با وجود تلاشهای بسیار و اما به واسطه موانع متعدد) نتوانسته در کیفیت زندگی افراد تغییرات همسانی ایجاد کند. بنابراین امروزه افراد بیشتری سنین سالمندی و کهنسالی را تجربه میکنند؛ اما این افزایش طول عمر در صورتی که کیفیت زندگی ایشان مطلوب نباشد حتی غیرانسانی تلقی خواهد شد.
به هر حال هر عقل سلیمی تایید میکند کیفیت، زندگی مهمتر از کمیت آن است و نه برعکس. از این رو کسب حمایت اجتماعی به جای حمایت مادی برای سالمندان از اهمیت ویژهای برخودار است و اغلب سلامت یا کسالت ایشان را تعیین میکند. به عبارت دیگر سالمندان وقتی توانایی فعالیت فیزیکی دارند معمولا از دریافت کمک در زمینه کارهایی که خودشان میتوانند انجام دهند اکراه دارند و ممکن است احساس کنند که مورد ترحم واقع شدهاند؛ اما در عین حال نیاز دارند مورد احترام و توجه قرار گیرند، شان و کرامت شان حفظ شود، محبت کنند و مورد محبت واقع شود.- منبع :
- tfshops.com
نظر خود را با ما و بقیه در میان بگذارید